معنی آرایشی، تزیینی
حل جدول
معادل فارسی دکوراتیو
تزیینی
معادل فارسی دکوراتیو
روغن آرایشی
وازلین.
نوار تزیینی
روبان
حوض تزیینی
آبنما
از وسایل آرایشی
وسمه
نوعی دوخت تزیینی
ژوردوزی
لغت نامه دهخدا
هم آرایشی. [هََ ی ِ] (حامص مرکب) دارای نظام مشترک بودن. هم روشی. هم راهی:
از هم آرایشی وهمکاری
هر یکی را یکی کند یاری.
نظامی.
واژه پیشنهادی
قلاب دوزی
گلدوزی
درخت تزیینی
اکارس
فواره تزیینی
آب نما
از وسایل آرایشی
کِرِم
از لوازم آرایشی
وسمه
ریمل
معادل ابجد
1009